وفات حضرت زینب سلام الله علیها
یک سال و نیم مانده غمت در گلوی من هر روز و شب تویی همه جا روبه روی من در زیــر آفــتـــابــم و تشـنـه شـبـیه تـو دنیا کـشـیــده خـنــجـر غـم بر گــلوی من تصویر قــتــلــگــاه تو یـــادم نمی رود یک بـــوسه از تنت شده بود آرزوی من از خـــاطرات آن شب مـقــتل کنار تو مانده هــنـــوز لاله ســـرخی به روی من قـــاری روی نـــیـزه شدی تا نگــاه ها آید به سـوی نـــیـــزه نیـــاید به سوی من سنگین ترین غمم غم دفن سه ساله بود او رفت و رفت پــیــش شــمـا آبروی من بشکن ســفـال عــمـر مرا تا نفس کشم دیگر بس است بـــاده غـــم در سبوی من |